More languages
More actions
جز (تغییر اصطلاح ترجمه برای Idealism) |
TheSinnerOne (بحث | مشارکتها) (تکمیل ترجمهی کلی) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه پیام/اشکالات ترجمه}} | {{جعبه پیام/اشکالات ترجمه}} | ||
{{جعبه پیام/خرده}} | |||
کمونیسم تئوری<ref group="لاتین">From Latin ''communis'', 'common, universal'</ref> از [[نحوه ی تولید]] است که با مالکیت مشترک بر [[ابزار تولید]] به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است. | کمونیسم تئوری<ref group="لاتین">From Latin ''communis'', 'common, universal'</ref> از [[نحوه ی تولید]] است که با مالکیت مشترک بر [[ابزار تولید]] به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است. | ||
[[پساکمیابی|فراوانی]] مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه تواناییاش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب [[نقد برنامه گوتا|نقد برنامه گوتا(1875)]]<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf</ref> نوشته از [[کارل مارکس]] رواج یافت. | [[پساکمیابی|فراوانی]] مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه تواناییاش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب [[نقد برنامه گوتا|نقد برنامه گوتا(1875)]]<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf</ref> نوشته از [[کارل مارکس]] رواج یافت. | ||
در [[سرمایه جلد 1|اولین جلد سرمایه]]، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf</ref>[[File:Hammer and Sickle and Star.svg.png|thumb| | در [[سرمایه جلد 1|اولین جلد سرمایه]]، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf</ref>[[File:Hammer and Sickle and Star.svg.png|thumb|داس و چکش نماد جهانی کمونیسم است و نشان دهنده ی همبستگی بین طبقه ی کارپیشگان و دهقانان می باشد.]] | ||
== ریشهشناسی == | == ریشهشناسی == | ||
قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای [[سوسیالیست تخیلی|سوسیالیست ایدهعالگرا]] استفاده می شد که جامعه ای [[ایدئالیسم|آرمان گرا]] و برابری طلب را توصیف کند. | قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای [[سوسیالیست تخیلی|سوسیالیست ایدهعالگرا]] استفاده می شد که جامعه ای [[ایدئالیسم|آرمان گرا]] و برابری طلب را توصیف کند. | ||
استفاده ی امروزه از این اصطلاح به مارکس باز میگردد هنگامی که او مفهوم [[سوسیالیسم علمی]] را به همراه [[فریدریش انگلس|فردریش انگلس]] پایه گذاری کرد. تئوری سوسیالیسم علمی، کمونیسم را جامعه ای آرمان گرا و کامل توصیف نمی کند بلکه آن را مرحله ی توسعه ای توصیف می کند که پس از فرایندی طولانی از [[مبارزه طبقاتی]] به دست می آید. لیکن مارکس "[[سوسیالیم]]" و "کمونیسم" را به یک معنا و به جای هم دیگر استفاده میکرد و تفاوتی بین این دو اصطلاح نمیگذاشت. | |||
[[لنین]] اولین فردی بود که تفاوت مشخصی بین دو اصطلاح سوسیالیسم و کمونیسم تعریف کرد. مفهوم کمونیسم یا سوسیالیسم مارکس بنابراین فقط کمونیسم نامیده میشود و "فاز انتقالی" مارکس، سوسیالیسم نامیده میشود. | |||
== | == مشخصات کمونیسم == | ||
[[ | [[پرونده:FA-Karl Marx-min.png|بندانگشتی|کارل مارکس]] | ||
[[ | [[پرونده:Friedrich Engels (1820–1895), 1864-min-FA.png|بندانگشتی|فردریک انگلز]] | ||
=== | === کارل مارکس و فردریش انگلز === | ||
مارکس و انگلز در [[بیانیهی حزب کمونیست|مشهورترین اثر خود]]، اصول اساسی کمونیسم را بنیانگذاری کردند که پایههای اصول تمامی انقلابیون آینده را تشکیل میدهد. آنها ابتدا توضیح میدهند و تصدیق میکنند که ایدئولوژی کمونیسم از زمان به رو آمدن سرمایه داران و کارپیشگان وجود داشته است. آنها این اثر را اینگونه آغاز میکنند:<blockquote>شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|quote=بختکی بر اروپا چنگ انداخته است- بختک کمونيسم}}</ref></blockquote>پیش از هرچیز، مفهومی که ما به عنوان کمونیسم میشناسیم در [[مبارزهی طبقاتی]] ریشه دارد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|quote=تاريخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است.}}</ref> مارکس و انگلز با استفاده از [[مادیگرایی تاریخی]] و [[مادیگرایی تاریخی|دیالکتیکی]] اینگونه توضیح میدهند که مبارزهی طبقاتی همیشه بین اقشاری که ما امروزه آنان را به نام طبقهی حاکم و طبقهی زیردست میشناسیم وجود داشته است. در بیانیهی حزب کمونیست برای این پدیده امثال زیر را ذکر کردهاند: | |||
* | * آزاده و بنده | ||
* | * خاص و عام | ||
* | * استادکار و شاگرد | ||
* | * ظالم و مظلوم | ||
با این حال که همهی کمونیستها طبقهی سرمایه داران را در ستیز با کارپیشگان در نظر میگیرند و به همین خاطر آنان را به عنوان رقبا و مخالفین خود در نظر دارند، مارکس و انگلز واضح میکنند که [[سرمایهداری|سرمایه داران]] خود از ریشههای [[انقلاب سرمایهداری|انقلابی]] سرچشمه گرفته و با سرنگون کردن طبقهی فئودال به قدرت رسیدهاند.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=بورژواها و پرولتارها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest5.pdf|quote=بورژوازی، از نظر تاريخی، نقشی فوق العاده انقلابی ايفا کرده است.}}</ref> انقلابی که سپس باعث ایجاد تناقضات فعلی بین خود و قشر کارگر یا کارپیشگان شد. | |||
کمونیستها مدعی نیستند که اولین و تنها حزبی هستند که برای حقوق طبقهی کارپیشگان مبارزه میکنند. مشخصه ای که مارکس و انگلز از کمونیستها بیان میکنند این است که کمونیستها فارغ از ملیت مبارزهی طبقاتی همهی کارپیشگان دنیا را به رسمیت میشناسند.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf|quote=١. کمونيست ها در مبارزات ملی پرولتارهای کشورهای مختلف، منافع مشترک کل پرولتاريا را، صرفنظر از تمام مليت ها، خاطرنشان کرده، آن را جلوه گر میسازند. | |||
٢. در مراحل مختلف که مبارزه ی طبقه ی کارگر با بورژوازی، در طول رشد خود، بايد از آن بگذرد، کمونيستها هميشه و در همه جا از منافع نهضت، بطورکلی، جانبداری می کنند.}}</ref> مارکس و انگلز سپس به ایجاد حزب انقلابی که برای طبقهی کارپیشگان مبارزه و از منافع ایشان محافظت کند تأکید میکنند. مارکس و انگلز همواره مصمم بودند که کمونیستها بخاطر اهداف نهایی مترقی خود بهترین احزب برای کارپیشگان اند. این اهداف عبارتاند از: | |||
# تبدیل قشر کارپیشگان به قشری انقلابی | |||
# سرنگونی قدرت و سلطهی سرمایه داران | |||
# راهنمایی قشر کارپیشگان برای تسخیر قدرت سیاسی | |||
تصور غلطی که توسط راستگرایان و حتی بخشهایی از چپگرایان راجع به کمونیستها رواج داده میشود دربارهی قصد کمونیستها برای لغو حق مالکیت خصوصی میباشد. مارکس و انگلز به طور کاملاً صریح در مانیفست حزب کمونیست توضیح دادهاند که با اینکه کمونیستها علناً برای لغو حقوق دارایی خصوصی مبارزه میکنند، این مفهموم شامل داراییهای شخصی نمیباشد و تنها ابزار تولید را شامل میشود که مطلقاً به قشر سرمایهدار جامعه تعلق دارد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf|quote=ما کمونيست ها را ملامت کرده اند که می خواهيم حق کسب مالکيت خصوصی را لغو کنيم، مالکيتی که نتيجه ی کار خود انسان است، مالکيتی که می گويند زير بنای تمام آزادی، فعليت و استقلال شخصی است. | |||
مالکيتی که حاصل دسترنج خود شخص و حاصل عرق جبين و کديمين باشد! آيا غرض شما مالکيت صنعتگر خرده پا، روستائی خرده پا، و آن شکل مالکيتی است که پيش از مالکيت بورژوائی وجود داشت؟ چنين مالکيتی نيازی به الغاء کردن ندارد؛ چرا که رشد صنعت تا حد زيادی اين مالکيت را به اين زودی از بين برده، يا روزانه هنوز هم از بين می برد. | |||
و يا اينکه غرض مالکيت خصوصی جديد بورژوائی است؟ | |||
آيا کار مزدگير برای کارگر مالکيتی ايجاد میکند؟ نه حتی ذره ای. کار مزدگير سرمايه ايجاد میکند؛ يعنی نوعی مالکيت که کار مزدگير را استثمار میکند، و نمی تواند افزايش يابد جز بشرط ايجاد ذخيره جديدی از کار مزدگير برای استثمار تازه تر. مالکيت، در شکل کنونی اش، مبتنی بر تخاصم سرمايه و کار مزدگير است. | |||
بيائيد طرفين اين تخاصم را بررسی کنيم. | |||
سرمايه دار بودن نه تنها به معنی داشتن موقعيتی است مطلقاً شخصی؛ بلکه عبارتست از موقعيتی اجتماعی در توليد. سرمايه محصولی است جمعی و تنها با عمل متحد بسياری از افراد اجتماع، و حتی در تحليل نهائی، تنها با عمل متحد تمام افراد اجتماع، به حرکت می افتد. به همين دليل، سرمايه، قدرتی خصوصی نيست، بلکه قدرتی اجتماعی است. به همين دليل، موقعيکه سرمايه تبديل به مالکيت مشترک، يعنی مالکيت تمام افراد اجتماع میشود، مالکيت خصوصی بوسيلهی آن تبديل به مالکيت اجتماعی نمی گردد. تنها صبغهی اجتماعی مالکيت است که تغيير میيابد؛ يعنی مالکيت صبغهی طبقاتی خود را از دست میدهد.}}</ref> | |||
== جایگاه در مادیگرایی تاریخی == | |||
بر اساس تئوری مادیگرایی تاریخی مارکس، کمونیسم نحوهی تولید نهایی در جامعه میباشد. شیوههای مختلف تولید را میتوان بر اساس [[روابط تولید]] آنها تعریف کرد. روابطی که شامل تعاملات طبقاتی، شیوهی [[بهرهکشی]]، سیستمهای مبادله، سطح توسعهی [[ابزار تولید]] و غیره میشود. [[سرمایهداری|نظام سرمایهداری]] را میتوان با استفاده از روابط [[سرمایهدار|سرمایهداران]] و کارپیشگان تعریف کرد. این نظام را [[دیکتاتوری بورژوا]] نیز مینامند. سوسیالیسم را هم همان روابط تشکیل میدهند ولی در سوسیالیسم، [[دیکتاتوری کارپیشگان]] است که این روابط را شکل تنظیم میکند. در سوسیالیسم، بهرهکشی و تعاملات طبقاتی هنوز موجود هست ولیکن طبقهی حکمفرما کارپیشگان هستند.<ref>{{ارجاع|author=مائو تسهتونگ|year=1946|title=On Khrushchov’s Phoney Communism and Its Historical Lessons for the World|title-url=https://www.marxists.org/reference/archive/mao/works/1964/phnycom.htm}}</ref> | |||
مارکس و انگلس در [[بیانیهی حزب کمونیست]]، تکامل جامعه را به عنوان تغییرات مادی در طول دورههای تاریخی مختلف توصیف میکنند. روابط میان مرتبههای مخالف یک دیگر از جمله رعایا و خانان، بردگان و تجار، عامهی ملت و اشرافیت نیروهایی هستند که تضاد طبقاتی را تشکیل میدهند. عصر کنونی تاریخ، پس از براندازی [[فئودالیسم]] توسط نظام سرمایهداری، طبقات جدیدی در جامعه ایجاد کرده و به همراه آن شیوههای جدیدی از ظلم پدید آورده است، این بار بین [[سرمایه دار|سرمایه داران]] و [[کارپیشه|کارپیشگان]]. | |||
در کمونیسم طبقات جامعهای وجود ندارند و بنابرین هیچ تعاملات طبقاتی نیز ندارد. هیچ بهرهکشی و شیوههای مختلف آن وجود ندارد. با اینکه کمونیسم هیچوقت به معنی “پایان تاریخ” نیست، لیکن آن قطعاً آخرین نحوهی تولید میباشد زیرا که در این حالت، تمام تناقضات شیوههای تولید حل شده است.<ref>{{ارجاع|author=فردریش انگلس|year=1877|title=آنتی دورينگ|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1877/anti-duhring5.pdf|chapter=فصل سوم، سوسیالیسم}}</ref> | |||
== | == شرایط مادی == | ||
اقتصادی کمونیستی متکی بر برقرسانی و [[اتوماسیون|خودکارسازی]] و ماشینی کردن گستردهی تمام نیروی کار میباشد.<ref>{{ارجاع|author=Economics Institute of the Academy of Sciences of the U.S.S.R|year=1954|title=The Gradual Transition from Socialism to Communism|title-url=https://www.marxists.org/subject/economy/authors/pe/pe-ch40.htm}}</ref> | |||
== پیادهسازی == | |||
پیادهسازی کمونیسم، پس از موفقیت جریانهای مختلف کمونیستی، مورد بحث و جدل بسیاری شد. تقریباً همهی مسائل نظریهی کمونیستی راجع به [[مادیگرایی دیالکتیکی]] و [[مادیگرایی تاریخی|تاریخی]] یا تحول سوسیالیستی و توسعهی سوسیالیستی میباشد . | |||
= | انگس در [[آنتی دورینگ]] راجع به تحول دولت از سوسیالیسم به کمونیسم (تجزیهی دولت) اینگونه مینویسد: | ||
{{نقل قول|پرولتاریا قدرت دولتی را دردست میگیرد و وسائل تولید را درابتدا به مالکیت دولتی تبدیل میکند. اما بدین وسیله پرولتاریا خود را بعنوان پرولتاریا ازمیان برمیدارد و از این طریق کلیه تفاوت ها و تناقضات طبقاتی و مالا دولت بمثابه دولت را ازمیان برمیدارد. […] به محضی که با از میان رفتن سلطه طبقاتی و تنازع بقاء فردی متکی بر هرج و مرج تولید تصادمات و تجاوزات منتج از آن نیز از بین برود. آنوقت دیگر چیزی برای تعدی کهقدرتمتعدی یعنی دولت را ضروری میساخت، یافت نمیشود. […] دولت برچیده نمیشود بلکه زوال مییابد. <ref name=":0">فردریش انگلس (1877) [https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1877/anti-duhring5.pdf]</ref>|[[فردریش انگلس]]|[[آنتی دورینگ]]|فصل ۳، سوسیالیسم}} | |||
[[جوزف استالین|استالین]] در [[مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی]]، مینویسد: | |||
{{نقل قول|لازم است قبل از همه ساعات کار روزانه را حداقل تا ٦ و بعد تا ٥ ساعت تقليل داد. ضرورت این کار از این روست که افراد اجتماع به قدر کافی وقت آزاد که برای تحصيل و کسب معلومات همه جانبه لازم است، داشته باشند. سپس برای این کار ضرورت دارد تحصيلات پُـلی تکنيک ( تحصيلات همه جانبهى دارالفنونی ) داشته باشند، آزادانه حرفهى خود را انتخاب نمایند و برای همهى عمر به یک حرفهى معينی ميخ کوب نباشند، باز برای این کار لازم است شرایط سکنی را به طرز اساسی اصلاح کرد و دستمزد واقعی کارگران و کارمندان را، چه از راه ارتقاء مستقيم دستمزد پولی وچه بخصوص، از راه تقليل سيستماتيک بيشتر قيمتهاى اشياء عامالمصرف، حداقل دو برابر کرد، بلکه بيشتر. | |||
چنين است شرایط اساسی تدارک انتقال به کمونيسم .<ref>جوزف استالین (1951) [http://www.toufan.org/mashaele%20agtesatide%20socialism%20dar%20etehate%20gamahyr%20shoravi.pdf]</ref>|[[جوزف استالین]]|[[مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی]]}}<blockquote></blockquote> | |||
== | == کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی == | ||
کمونیسم برخی اوقات به عنوان ایدئولوژیی سیاسی توصیف میشود. مارکسیستها مارکسیسم را دارند، داروینیستها داروینیسم را و کمونیستها کمونیسم را دارند. این اصطلاح معمولاً توسط [[لیبرالیسم|لیبرالها]] استفاده میشود ولی بعضی از کمونیستها هم از این اصطلاح اینگونه استفاده کردهاند. برای فهمی بهتر از آن ما به انگلس مراجعه میکنیم: | |||
{{نقل قول|کمونيسم عبارتست از علم شرايط رهائی پرولتاريائی.|[[فردریش انگلس]]|[[اصول کمونیسم]]}}<blockquote></blockquote> | |||
== کمونیسم به عنوان یک جنبش == | |||
به گفتهی مارکس، کمونیسم را میتوان به عنوان “جنبش واقعی که میکوشد تا وضعیت کنونی امور را برچیند“ توصیف کرد. تفاوت جنبش کمونیستی با بقیهی نهضتهای کارگری این است که کمونیسم، تأکید بر [[انترناسیونالیسم]] داشته و نمایندهی تمامیت طبقهی کارگران میباشد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریش انگلس|year=۱۸۴۸|title=بیانیهی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf}}</ref> | |||
کمونسیم همچنین جنبشی برای جان بخشی دوباره به زحمتکشان و رهایی [[مظلومین]] تلقی میشود که کوشش میکند تا برابری را بین تمام [[جنسیت|جنسیتها]] و [[کشور|ملیتها]] را برقرار کند.<ref>{{ارجاع|author=Stephen Gowans|year=2018|title=Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom: 'The US Occupation'|title-url=https://libgen.rs/book/index.php?md5=8435F6FF91279531705764823FDC2A7F}}</ref> | |||
== همچنین بنگرید به == | |||
[[نقل قولها:کمونیسم]] | [[نقل قولها:کمونیسم]] | ||
== | ==ارجاعات== | ||
[[Category:Modes of production]] | [[Category:Modes of production]] | ||
خط ۸۹: | خط ۹۱: | ||
<references /> | <references /> | ||
=== | === نکات === | ||
<references group="lower-alpha" /> | <references group="lower-alpha" /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۹
این مقاله مشکلات ترجمه دارد. می توانید با ویرایش آن کمک کنید |
این مقاله یک خرده مقاله است. می توانید با ویرایش آن کمک کنید |
کمونیسم تئوری[لاتین ۱] از نحوه ی تولید است که با مالکیت مشترک بر ابزار تولید به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است.
فراوانی مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه تواناییاش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب نقد برنامه گوتا(1875)[۱] نوشته از کارل مارکس رواج یافت.
در اولین جلد سرمایه، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"[۲]
ریشهشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای سوسیالیست ایدهعالگرا استفاده می شد که جامعه ای آرمان گرا و برابری طلب را توصیف کند.
استفاده ی امروزه از این اصطلاح به مارکس باز میگردد هنگامی که او مفهوم سوسیالیسم علمی را به همراه فردریش انگلس پایه گذاری کرد. تئوری سوسیالیسم علمی، کمونیسم را جامعه ای آرمان گرا و کامل توصیف نمی کند بلکه آن را مرحله ی توسعه ای توصیف می کند که پس از فرایندی طولانی از مبارزه طبقاتی به دست می آید. لیکن مارکس "سوسیالیم" و "کمونیسم" را به یک معنا و به جای هم دیگر استفاده میکرد و تفاوتی بین این دو اصطلاح نمیگذاشت.
لنین اولین فردی بود که تفاوت مشخصی بین دو اصطلاح سوسیالیسم و کمونیسم تعریف کرد. مفهوم کمونیسم یا سوسیالیسم مارکس بنابراین فقط کمونیسم نامیده میشود و "فاز انتقالی" مارکس، سوسیالیسم نامیده میشود.
مشخصات کمونیسم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کارل مارکس و فردریش انگلز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مارکس و انگلز در مشهورترین اثر خود، اصول اساسی کمونیسم را بنیانگذاری کردند که پایههای اصول تمامی انقلابیون آینده را تشکیل میدهد. آنها ابتدا توضیح میدهند و تصدیق میکنند که ایدئولوژی کمونیسم از زمان به رو آمدن سرمایه داران و کارپیشگان وجود داشته است. آنها این اثر را اینگونه آغاز میکنند:
شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم[۳]
پیش از هرچیز، مفهومی که ما به عنوان کمونیسم میشناسیم در مبارزهی طبقاتی ریشه دارد.[۴] مارکس و انگلز با استفاده از مادیگرایی تاریخی و دیالکتیکی اینگونه توضیح میدهند که مبارزهی طبقاتی همیشه بین اقشاری که ما امروزه آنان را به نام طبقهی حاکم و طبقهی زیردست میشناسیم وجود داشته است. در بیانیهی حزب کمونیست برای این پدیده امثال زیر را ذکر کردهاند:
- آزاده و بنده
- خاص و عام
- استادکار و شاگرد
- ظالم و مظلوم
با این حال که همهی کمونیستها طبقهی سرمایه داران را در ستیز با کارپیشگان در نظر میگیرند و به همین خاطر آنان را به عنوان رقبا و مخالفین خود در نظر دارند، مارکس و انگلز واضح میکنند که سرمایه داران خود از ریشههای انقلابی سرچشمه گرفته و با سرنگون کردن طبقهی فئودال به قدرت رسیدهاند.[۵] انقلابی که سپس باعث ایجاد تناقضات فعلی بین خود و قشر کارگر یا کارپیشگان شد.
کمونیستها مدعی نیستند که اولین و تنها حزبی هستند که برای حقوق طبقهی کارپیشگان مبارزه میکنند. مشخصه ای که مارکس و انگلز از کمونیستها بیان میکنند این است که کمونیستها فارغ از ملیت مبارزهی طبقاتی همهی کارپیشگان دنیا را به رسمیت میشناسند.[۶] مارکس و انگلز سپس به ایجاد حزب انقلابی که برای طبقهی کارپیشگان مبارزه و از منافع ایشان محافظت کند تأکید میکنند. مارکس و انگلز همواره مصمم بودند که کمونیستها بخاطر اهداف نهایی مترقی خود بهترین احزب برای کارپیشگان اند. این اهداف عبارتاند از:
- تبدیل قشر کارپیشگان به قشری انقلابی
- سرنگونی قدرت و سلطهی سرمایه داران
- راهنمایی قشر کارپیشگان برای تسخیر قدرت سیاسی
تصور غلطی که توسط راستگرایان و حتی بخشهایی از چپگرایان راجع به کمونیستها رواج داده میشود دربارهی قصد کمونیستها برای لغو حق مالکیت خصوصی میباشد. مارکس و انگلز به طور کاملاً صریح در مانیفست حزب کمونیست توضیح دادهاند که با اینکه کمونیستها علناً برای لغو حقوق دارایی خصوصی مبارزه میکنند، این مفهموم شامل داراییهای شخصی نمیباشد و تنها ابزار تولید را شامل میشود که مطلقاً به قشر سرمایهدار جامعه تعلق دارد.[۷]
جایگاه در مادیگرایی تاریخی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر اساس تئوری مادیگرایی تاریخی مارکس، کمونیسم نحوهی تولید نهایی در جامعه میباشد. شیوههای مختلف تولید را میتوان بر اساس روابط تولید آنها تعریف کرد. روابطی که شامل تعاملات طبقاتی، شیوهی بهرهکشی، سیستمهای مبادله، سطح توسعهی ابزار تولید و غیره میشود. نظام سرمایهداری را میتوان با استفاده از روابط سرمایهداران و کارپیشگان تعریف کرد. این نظام را دیکتاتوری بورژوا نیز مینامند. سوسیالیسم را هم همان روابط تشکیل میدهند ولی در سوسیالیسم، دیکتاتوری کارپیشگان است که این روابط را شکل تنظیم میکند. در سوسیالیسم، بهرهکشی و تعاملات طبقاتی هنوز موجود هست ولیکن طبقهی حکمفرما کارپیشگان هستند.[۸]
مارکس و انگلس در بیانیهی حزب کمونیست، تکامل جامعه را به عنوان تغییرات مادی در طول دورههای تاریخی مختلف توصیف میکنند. روابط میان مرتبههای مخالف یک دیگر از جمله رعایا و خانان، بردگان و تجار، عامهی ملت و اشرافیت نیروهایی هستند که تضاد طبقاتی را تشکیل میدهند. عصر کنونی تاریخ، پس از براندازی فئودالیسم توسط نظام سرمایهداری، طبقات جدیدی در جامعه ایجاد کرده و به همراه آن شیوههای جدیدی از ظلم پدید آورده است، این بار بین سرمایه داران و کارپیشگان.
در کمونیسم طبقات جامعهای وجود ندارند و بنابرین هیچ تعاملات طبقاتی نیز ندارد. هیچ بهرهکشی و شیوههای مختلف آن وجود ندارد. با اینکه کمونیسم هیچوقت به معنی “پایان تاریخ” نیست، لیکن آن قطعاً آخرین نحوهی تولید میباشد زیرا که در این حالت، تمام تناقضات شیوههای تولید حل شده است.[۹]
شرایط مادی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اقتصادی کمونیستی متکی بر برقرسانی و خودکارسازی و ماشینی کردن گستردهی تمام نیروی کار میباشد.[۱۰]
پیادهسازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیادهسازی کمونیسم، پس از موفقیت جریانهای مختلف کمونیستی، مورد بحث و جدل بسیاری شد. تقریباً همهی مسائل نظریهی کمونیستی راجع به مادیگرایی دیالکتیکی و تاریخی یا تحول سوسیالیستی و توسعهی سوسیالیستی میباشد .
انگس در آنتی دورینگ راجع به تحول دولت از سوسیالیسم به کمونیسم (تجزیهی دولت) اینگونه مینویسد:
پرولتاریا قدرت دولتی را دردست میگیرد و وسائل تولید را درابتدا به مالکیت دولتی تبدیل میکند. اما بدین وسیله پرولتاریا خود را بعنوان پرولتاریا ازمیان برمیدارد و از این طریق کلیه تفاوت ها و تناقضات طبقاتی و مالا دولت بمثابه دولت را ازمیان برمیدارد. […] به محضی که با از میان رفتن سلطه طبقاتی و تنازع بقاء فردی متکی بر هرج و مرج تولید تصادمات و تجاوزات منتج از آن نیز از بین برود. آنوقت دیگر چیزی برای تعدی کهقدرتمتعدی یعنی دولت را ضروری میساخت، یافت نمیشود. […] دولت برچیده نمیشود بلکه زوال مییابد. [۱۱]
— فردریش انگلس, آنتی دورینگ, فصل ۳، سوسیالیسم
استالین در مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی، مینویسد:
لازم است قبل از همه ساعات کار روزانه را حداقل تا ٦ و بعد تا ٥ ساعت تقليل داد. ضرورت این کار از این روست که افراد اجتماع به قدر کافی وقت آزاد که برای تحصيل و کسب معلومات همه جانبه لازم است، داشته باشند. سپس برای این کار ضرورت دارد تحصيلات پُـلی تکنيک ( تحصيلات همه جانبهى دارالفنونی ) داشته باشند، آزادانه حرفهى خود را انتخاب نمایند و برای همهى عمر به یک حرفهى معينی ميخ کوب نباشند، باز برای این کار لازم است شرایط سکنی را به طرز اساسی اصلاح کرد و دستمزد واقعی کارگران و کارمندان را، چه از راه ارتقاء مستقيم دستمزد پولی وچه بخصوص، از راه تقليل سيستماتيک بيشتر قيمتهاى اشياء عامالمصرف، حداقل دو برابر کرد، بلکه بيشتر.
چنين است شرایط اساسی تدارک انتقال به کمونيسم .[۱۲]
— جوزف استالین, مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی
کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کمونیسم برخی اوقات به عنوان ایدئولوژیی سیاسی توصیف میشود. مارکسیستها مارکسیسم را دارند، داروینیستها داروینیسم را و کمونیستها کمونیسم را دارند. این اصطلاح معمولاً توسط لیبرالها استفاده میشود ولی بعضی از کمونیستها هم از این اصطلاح اینگونه استفاده کردهاند. برای فهمی بهتر از آن ما به انگلس مراجعه میکنیم:
کمونيسم عبارتست از علم شرايط رهائی پرولتاريائی.
کمونیسم به عنوان یک جنبش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به گفتهی مارکس، کمونیسم را میتوان به عنوان “جنبش واقعی که میکوشد تا وضعیت کنونی امور را برچیند“ توصیف کرد. تفاوت جنبش کمونیستی با بقیهی نهضتهای کارگری این است که کمونیسم، تأکید بر انترناسیونالیسم داشته و نمایندهی تمامیت طبقهی کارگران میباشد.[۱۳]
کمونسیم همچنین جنبشی برای جان بخشی دوباره به زحمتکشان و رهایی مظلومین تلقی میشود که کوشش میکند تا برابری را بین تمام جنسیتها و ملیتها را برقرار کند.[۱۴]
همچنین بنگرید به[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ارجاعات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf
- ↑ https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf
- ↑ “بختکی بر اروپا چنگ انداخته است- بختک کمونيسم”
کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست. - ↑ “تاريخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است.”
کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست. - ↑ “بورژوازی، از نظر تاريخی، نقشی فوق العاده انقلابی ايفا کرده است.”
کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست: 'بورژواها و پرولتارها'. - ↑ “١. کمونيست ها در مبارزات ملی پرولتارهای کشورهای مختلف، منافع مشترک کل پرولتاريا را، صرفنظر از تمام مليت ها، خاطرنشان کرده، آن را جلوه گر میسازند.
٢. در مراحل مختلف که مبارزه ی طبقه ی کارگر با بورژوازی، در طول رشد خود، بايد از آن بگذرد، کمونيستها هميشه و در همه جا از منافع نهضت، بطورکلی، جانبداری می کنند.”
کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'. - ↑ “ما کمونيست ها را ملامت کرده اند که می خواهيم حق کسب مالکيت خصوصی را لغو کنيم، مالکيتی که نتيجه ی کار خود انسان است، مالکيتی که می گويند زير بنای تمام آزادی، فعليت و استقلال شخصی است.
مالکيتی که حاصل دسترنج خود شخص و حاصل عرق جبين و کديمين باشد! آيا غرض شما مالکيت صنعتگر خرده پا، روستائی خرده پا، و آن شکل مالکيتی است که پيش از مالکيت بورژوائی وجود داشت؟ چنين مالکيتی نيازی به الغاء کردن ندارد؛ چرا که رشد صنعت تا حد زيادی اين مالکيت را به اين زودی از بين برده، يا روزانه هنوز هم از بين می برد.
و يا اينکه غرض مالکيت خصوصی جديد بورژوائی است؟
آيا کار مزدگير برای کارگر مالکيتی ايجاد میکند؟ نه حتی ذره ای. کار مزدگير سرمايه ايجاد میکند؛ يعنی نوعی مالکيت که کار مزدگير را استثمار میکند، و نمی تواند افزايش يابد جز بشرط ايجاد ذخيره جديدی از کار مزدگير برای استثمار تازه تر. مالکيت، در شکل کنونی اش، مبتنی بر تخاصم سرمايه و کار مزدگير است.
بيائيد طرفين اين تخاصم را بررسی کنيم.
سرمايه دار بودن نه تنها به معنی داشتن موقعيتی است مطلقاً شخصی؛ بلکه عبارتست از موقعيتی اجتماعی در توليد. سرمايه محصولی است جمعی و تنها با عمل متحد بسياری از افراد اجتماع، و حتی در تحليل نهائی، تنها با عمل متحد تمام افراد اجتماع، به حرکت می افتد. به همين دليل، سرمايه، قدرتی خصوصی نيست، بلکه قدرتی اجتماعی است. به همين دليل، موقعيکه سرمايه تبديل به مالکيت مشترک، يعنی مالکيت تمام افراد اجتماع میشود، مالکيت خصوصی بوسيلهی آن تبديل به مالکيت اجتماعی نمی گردد. تنها صبغهی اجتماعی مالکيت است که تغيير میيابد؛ يعنی مالکيت صبغهی طبقاتی خود را از دست میدهد.”
کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'. - ↑ مائو تسهتونگ (1946). On Khrushchov’s Phoney Communism and Its Historical Lessons for the World.
- ↑ فردریش انگلس (1877). آنتی دورينگ: 'فصل سوم، سوسیالیسم'.
- ↑ Economics Institute of the Academy of Sciences of the U.S.S.R (1954). The Gradual Transition from Socialism to Communism.
- ↑ فردریش انگلس (1877) [۱]
- ↑ جوزف استالین (1951) [۲]
- ↑ کارل مارکس و فردریش انگلس (۱۸۴۸). بیانیهی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.
- ↑ Stephen Gowans (2018). Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom: 'The US Occupation'.
نکات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خطای یادکرد: برچسب <ref>
برای گروهی به نام «لاتین» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="لاتین"/>
یافت نشد.