کمونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پرولتار
جز (تغییر اصطلاح ترجمه برای Idealism)
(تکمیل ترجمه‌ی کلی)
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه پیام/اشکالات ترجمه}}
{{جعبه پیام/اشکالات ترجمه}}
{{جعبه پیام/خرده}}
کمونیسم تئوری<ref group="لاتین">From Latin ''communis'', 'common, universal'</ref> از [[نحوه ی تولید]] است که با مالکیت مشترک بر [[ابزار تولید]] به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است.
کمونیسم تئوری<ref group="لاتین">From Latin ''communis'', 'common, universal'</ref> از [[نحوه ی تولید]] است که با مالکیت مشترک بر [[ابزار تولید]] به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است.


[[پساکمیابی|فراوانی]] مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه توانایی‌اش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب [[نقد برنامه گوتا|نقد برنامه گوتا(1875)]]<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf</ref> نوشته از [[کارل مارکس]] رواج یافت.
[[پساکمیابی|فراوانی]] مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه توانایی‌اش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب [[نقد برنامه گوتا|نقد برنامه گوتا(1875)]]<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf</ref> نوشته از [[کارل مارکس]] رواج یافت.


در [[سرمایه جلد 1|اولین جلد سرمایه]]، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf</ref>[[File:Hammer and Sickle and Star.svg.png|thumb|The Hammer-and-Sickle is the universal symbol of communism and a representation of solidarity between the proletariat working class and the peasantry]]
در [[سرمایه جلد 1|اولین جلد سرمایه]]، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"<ref>https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf</ref>[[File:Hammer and Sickle and Star.svg.png|thumb|داس و چکش نماد جهانی کمونیسم است و نشان دهنده ی همبستگی بین طبقه ی کارپیشگان و دهقانان می باشد.]]


== ریشه‌شناسی ==
== ریشه‌شناسی ==
قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای [[سوسیالیست تخیلی|سوسیالیست ایده‌عال‌گرا]] استفاده می شد که جامعه ای [[ایدئالیسم|آرمان گرا]] و برابری طلب را توصیف کند.
قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای [[سوسیالیست تخیلی|سوسیالیست ایده‌عال‌گرا]] استفاده می شد که جامعه ای [[ایدئالیسم|آرمان گرا]] و برابری طلب را توصیف کند.


استفاده ی امروزه از این اصطلاح به مارکس باز میگردد هنگامی که او مفهوم [[سوسیالیسم علمی]] را به همراه [[فریدریش انگلس|فردریش انگلس]] پایه گذاری کرد. تئوری سوسیالیسم علمی، کمونیسم را جامعه ای آرمان گرا و کامل توصیف نمی کند بلکه آن را مرحله ی توسعه ای توصیف می کند که پس از فرایندی طولانی از [[مبارزه طبقاتی]] به دست می آید. لیکن مارکس "[[سوسیالیم]]" و "کمونیسم" را به یک معنا و به جای هم دیگر استفاده میکرد و تفاوتی بین این دو اصطلاح نمیگذاشت.


Its modern usage is almost always traced back to Karl Marx's usage of the term where he introduced the concept of [[scientific socialism]] alongside [[Friedrich Engels]]. The theory of scientific socialism described communism not as an idealistic, perfect society but rather as a stage of development taking place after a long, political process of [[class struggle]]. Marx, however, used the terms [[socialism]] and communism interchangeably and he drew no distinction between the two.
[[لنین]] اولین فردی بود که تفاوت مشخصی بین دو اصطلاح سوسیالیسم و کمونیسم تعریف کرد. مفهوم کمونیسم یا سوسیالیسم مارکس بنابراین فقط کمونیسم نامیده میشود و "فاز انتقالی" مارکس، سوسیالیسم نامیده میشود.


[[Vladimir Lenin|Lenin]] was the first person to give distinct meanings to the terms socialism and communism. The socialism/communism of Marx was now known simply as communism, and Marx's "transitional phase" was to be known as socialism.


== Characteristics of Communism ==
== مشخصات کمونیسم ==
[[File:Karl Marx-min.png|thumb|Karl Marx]]
[[پرونده:FA-Karl Marx-min.png|بندانگشتی|کارل مارکس]]
[[File:Friedrich Engels (1820–1895), 1864-min.png|thumb|Friedrich Engels]]
[[پرونده:Friedrich Engels (1820–1895), 1864-min-FA.png|بندانگشتی|فردریک انگلز]]


=== Karl Marx and Friedrich Engels ===
=== کارل مارکس و فردریش انگلز ===
In their seminal and most [[Manifesto of the Communist Party|well-known work]], Marx and Engels laid the basic principles of communism in which all future revolutionaries build their principles upon. For one, they acknowledged and made clear that communism, as an ideology had always existed since the rise of the bourgeoisie and the proletariat. They wrote in the famous opening: <blockquote>A spectre is haunting Europe—the spectre of Communism<ref>{{Citation|author=Karl Marx & Friedrich Engels|year=1848|title=Manifesto of the Communist Party|title-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/index.htm|section=Preamble|quote=A spectre is haunting Europe—the spectre of Communism}}</ref> </blockquote>To begin with, what we recognise as communism stems from the existence of [[class struggle]]<ref>{{Citation|author=Karl Marx & Friedrich Engels|year=1848|title=Manifesto of the Communist Party|title-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/index.htm|chapter=Bourgeois and Proletarians|chapter-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/ch01.htm#007|quote=The history of all hitherto existing society is the history of class struggles}}</ref>. Marx and Engels, through [[Historical materialism|historical]] and [[Dialectical Materialism|dialectical]] materialism, write that throughout history, there has always been a class struggle within known society between what we know as the ruling class and the ruled class. In the manifesto, they have given the following examples:
مارکس و انگلز در [[بیانیه‌ی حزب کمونیست|مشهورترین اثر خود]]، اصول اساسی کمونیسم را بنیان‌گذاری کردند که پایه‌های اصول تمامی انقلابیون آینده را تشکیل می‌دهد. آن‌ها ابتدا توضیح می‌دهند و تصدیق می‌کنند که ایدئولوژی کمونیسم از زمان به رو آمدن سرمایه داران و کارپیشگان وجود داشته است. آن‌ها این اثر را اینگونه آغاز می‌کنند:<blockquote>شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|quote=بختکی بر اروپا چنگ انداخته است- بختک کمونيسم}}</ref></blockquote>پیش از هرچیز، مفهومی که ما به عنوان کمونیسم می‌شناسیم در [[مبارزه‌ی طبقاتی]] ریشه دارد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|quote=تاريخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است.}}</ref> مارکس و انگلز با استفاده از [[مادی‌گرایی تاریخی]] و [[مادی‌گرایی تاریخی|دیالکتیکی]] اینگونه توضیح می‌دهند که مبارزه‌ی طبقاتی همیشه بین اقشاری که ما امروزه آنان را به نام طبقه‌ی حاکم و طبقه‌ی زیردست می‌شناسیم وجود داشته است. در بیانیه‌ی حزب کمونیست برای این پدیده امثال زیر را ذکر کرده‌اند:


* Freeman and slave
* آزاده و بنده
* Patrician and plebeian
* خاص و عام
* Lord and serf
* استادکار و شاگرد
* Guild-master and journeymen
* ظالم و مظلوم
* Oppressor and oppressed


Even though all communists hold the bourgeoisie to be antagonistic towards the proletariat, and thus considered to be an adversary, Marx and Engels made it clear that the rise of the [[Bourgeoisie]] stemmed from their own [[Bourgeois revolution|revolutionary]] tendencies in overthrowing the feudal classes<ref>{{Citation|author=Karl Marx & Friedrich Engels|year=1848|title=Manifesto of the Communist Party|title-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/index.htm|chapter=Bourgeois and Proletarians|chapter-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/ch01.htm#007|quote=The bourgeoisie, historically, has played a most revolutionary part.}}</ref> which in turn, led to the creation of the current contradictions between themselves and the proletariat, or what we know as, the working class.


Communists do not claim to be the first and only parties that advocate and fight for the working class. What Marx and Engels specified in regards to communists are that they recognise the struggles of the working class regardless of nationality<ref>{{Citation|author=Karl Marx & Friedrich Engels|year=1848|title=Manifesto of the Communist Party|title-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/index.htm|chapter=Proletarians and Communists|chapter-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/ch02.htm|quote=The Communists are distinguished from the other working-class parties by this only: 1. In the national struggles of the proletarians of the different countries, they point out and bring to the front the common interests of the entire proletariat, independently of all nationality.


2. In the various stages of development which the struggle of the working class against the bourgeoisie has to pass through, they always and everywhere represent the interests of the movement as a whole.}}</ref>. Marx and Engels then proceeded to emphasise was the need of a revolutionary party that would safeguard and fight for the Proletariat. Marx and Engels were resolute that the Communists are the most advanced parties for the proletariat due to their ultimate goals of:
با این حال که همه‌ی کمونیست‌ها طبقه‌ی سرمایه داران را در ستیز با کارپیشگان در نظر می‌گیرند و به همین خاطر آنان را به عنوان رقبا و مخالفین خود در نظر دارند، مارکس و انگلز واضح می‌کنند که [[سرمایه‌داری|سرمایه داران]] خود از ریشه‌های [[انقلاب سرمایه‌داری|انقلابی]] سرچشمه گرفته و با سرنگون کردن طبقه‌ی فئودال به قدرت رسیده‌اند.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=بورژواها و پرولتارها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest5.pdf|quote=بورژوازی، از نظر تاريخی، نقشی فوق العاده انقلابی ايفا کرده است.}}</ref> انقلابی که سپس باعث ایجاد تناقضات فعلی بین خود و قشر کارگر یا کارپیشگان شد.


# Forming the proletariat into a revolutionary class
کمونیست‌ها مدعی نیستند که اولین و تنها حزبی هستند که برای حقوق طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه می‌کنند. مشخصه ای که مارکس و انگلز از کمونیست‌ها بیان می‌کنند این است که کمونیست‌ها فارغ از ملیت مبارزه‌ی طبقاتی همه‌ی کارپیشگان دنیا را به رسمیت می‌شناسند.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf|quote=١. کمونيست ها در مبارزات ملی پرولتارهای کشورهای مختلف، منافع مشترک کل پرولتاريا را، صرفنظر از تمام مليت ها، خاطرنشان کرده، آن را جلوه گر می‌سازند.
# Overthrowing the supremacy of the bourgeoisie
# Allowing the proletariat into conquest of political power


A common misconception that right-wingers and even some sections of the left have in regard to another aim of communism is the abolition of property. Marx and Engels have already made exceedingly clear in the manifesto that while Communists openly intend to do away with property, they are only interested in doing away with private property which belonged exclusively to the bourgeoisie<ref>{{Citation|author=Karl Marx & Friedrich Engels|year=1848|title=Manifesto of the Communist Party|title-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/index.htm|chapter=Proletarians and Communists|chapter-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/ch02.htm|quote=We Communists have been reproached with the desire of abolishing the right of personally acquiring property as the fruit of a man’s own labour, which property is alleged to be the groundwork of all personal freedom, activity and independence.
٢. در مراحل مختلف که مبارزه ی طبقه ی کارگر با بورژوازی، در طول رشد خود، بايد از آن بگذرد، کمونيست‌ها هميشه و در همه جا از منافع نهضت، بطورکلی، جانبداری می کنند.}}</ref> مارکس و انگلز سپس به ایجاد حزب انقلابی که برای طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه و از منافع ایشان محافظت کند تأکید می‌کنند. مارکس و انگلز همواره مصمم بودند که کمونیست‌ها بخاطر اهداف نهایی مترقی خود بهترین احزب برای کارپیشگان اند. این اهداف عبارت‌اند از:


Hard-won, self-acquired, self-earned property! Do you mean the property of petty artisan and of the small peasant, a form of property that preceded the bourgeois form? There is no need to abolish that; the development of industry has to a great extent already destroyed it, and is still destroying it daily.
# تبدیل قشر کارپیشگان به قشری انقلابی
# سرنگونی قدرت و سلطه‌ی سرمایه داران
# راهنمایی قشر کارپیشگان برای تسخیر قدرت سیاسی


Or do you mean the modern bourgeois private property?


But does wage-labour create any property for the labourer? Not a bit. It creates capital, i.e., that kind of property which exploits wage-labour, and which cannot increase except upon condition of begetting a new supply of wage-labour for fresh exploitation. Property, in its present form, is based on the antagonism of capital and wage labour. Let us examine both sides of this antagonism.
تصور غلطی که توسط راستگرایان و حتی بخش‌هایی از چپگرایان راجع به کمونیست‌ها رواج داده می‌شود درباره‌ی قصد کمونیست‌ها برای لغو حق مالکیت خصوصی می‌باشد. مارکس و انگلز به طور کاملاً صریح در مانیفست حزب کمونیست توضیح داده‌اند که با اینکه کمونیست‌ها علناً برای لغو حقوق دارایی خصوصی مبارزه میکنند، این مفهموم شامل دارایی‌های شخصی نمی‌باشد و تنها ابزار تولید را شامل می‌شود که مطلقاً به قشر سرمایه‌دار جامعه تعلق دارد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریک انگلز|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf|quote=ما کمونيست ها را ملامت کرده اند که می خواهيم حق کسب مالکيت خصوصی را لغو کنيم، مالکيتی که نتيجه ی کار خود انسان است، مالکيتی که می گويند زير بنای تمام آزادی، فعليت و استقلال شخصی است.


To be a capitalist, is to have not only a purely personal, but a social status in production. Capital is a collective product, and only by the united action of many members, nay, in the last resort, only by the united action of all members of society, can it be set in motion.
مالکيتی که حاصل دسترنج خود شخص و حاصل عرق جبين و کديمين باشد! آيا غرض شما مالکيت صنعتگر خرده پا، روستائی خرده پا، و آن شکل مالکيتی است که پيش از مالکيت بورژوائی وجود داشت؟ چنين مالکيتی نيازی به الغاء کردن ندارد؛ چرا که رشد صنعت تا حد زيادی اين مالکيت را به اين زودی از بين برده، يا روزانه هنوز هم از بين می برد.  


Capital is therefore not only personal; it is a social power.
و يا اينکه غرض مالکيت خصوصی جديد بورژوائی است؟
آيا کار مزدگير برای کارگر مالکيتی ايجاد می‌کند؟ نه حتی ذره ای. کار مزدگير سرمايه ايجاد می‌کند؛ يعنی نوعی مالکيت که کار مزدگير را استثمار می‌کند، و نمی تواند افزايش يابد جز بشرط ايجاد ذخيره جديدی از کار مزدگير برای استثمار تازه تر. مالکيت، در شکل کنونی اش، مبتنی بر تخاصم سرمايه و کار مزدگير است.


When, therefore, capital is converted into common property, into the property of all members of society, personal property is not thereby transformed into social property. It is only the social character of the property that is changed. It loses its class character}}</ref>.
بيائيد طرفين اين تخاصم را بررسی کنيم.


==Place in historical materialism==
سرمايه دار بودن نه تنها به معنی داشتن موقعيتی است مطلقاً شخصی؛ بلکه عبارتست از موقعيتی اجتماعی در توليد. سرمايه محصولی است جمعی و تنها با عمل متحد بسياری از افراد اجتماع، و حتی در تحليل نهائی، تنها با عمل متحد تمام افراد اجتماع، به حرکت می افتد. به همين دليل، سرمايه، قدرتی خصوصی نيست، بلکه قدرتی اجتماعی است. به همين دليل، موقعيکه سرمايه تبديل به مالکيت مشترک، يعنی مالکيت تمام افراد اجتماع می‌شود، مالکيت خصوصی بوسيله‌ی آن تبديل به مالکيت اجتماعی نمی گردد. تنها صبغه‌ی اجتماعی مالکيت است که تغيير می‌يابد؛ يعنی مالکيت صبغه‌ی طبقاتی خود را از دست می‌دهد.}}</ref>
In Marx's theory of historical materialism, communism represents the final mode of production. Each mode of production is defined by its [[relations of production]]: the class dynamics, the methods of [[exploitation]], the systems of exchange, the level of development of the [[means of production]], etc. [[Capitalism]] is defined by the relationship between the [[bourgeoisie]] and the [[proletariat]], commonly referred to as a "[[dictatorship of the bourgeoisie]]". Socialism is defined by the same relations, but instead it exhibits a "[[dictatorship of the proletariat]]". Socialism still has class dynamics and exploitation, but the proletariat is the class on top.<ref>Mao Zedong (July 1964) [https://www.marxists.org/reference/archive/mao/works/1964/phnycom.htm On Khrushchov's Phoney Communism and Its Historical Lessons for the World]</ref>


In the [[Communist Manifesto]], Marx and Engels described the evolution of society through the material changes as epochs of history. The relationships between opposing ranks such as patricians, knights, plebeians, slaves, merchants, feudal lords and vassals serve as forces of class antagonism. The current stage or epoch after the demise of [[feudalism]] at the hands of capitalism only created new classes and forms of oppression, this time between the [[bourgeoisie]] and the [[proletariat]].
== جایگاه در مادی‌گرایی تاریخی ==
بر اساس تئوری مادی‌گرایی تاریخی مارکس، کمونیسم نحوه‌ی تولید نهایی در جامعه می‌باشد. شیوه‌های مختلف تولید را می‌توان بر اساس [[روابط تولید]] آن‌ها تعریف کرد. روابطی که شامل تعاملات طبقاتی، شیوه‌ی [[بهره‌کشی]]، سیستم‌های مبادله، سطح توسعه‌ی [[ابزار تولید]] و غیره می‌شود. [[سرمایه‌داری|نظام سرمایه‌داری]] را می‌توان با استفاده از روابط [[سرمایه‌دار|سرمایه‌داران]] و کارپیشگان تعریف کرد. این نظام را [[دیکتاتوری بورژوا]] نیز می‌نامند. سوسیالیسم را هم همان روابط تشکیل می‌دهند ولی در سوسیالیسم، [[دیکتاتوری کارپیشگان]] است که این روابط را شکل تنظیم می‌کند. در سوسیالیسم، بهره‌کشی و تعاملات طبقاتی هنوز موجود هست ولیکن طبقه‌ی حکمفرما کارپیشگان هستند.<ref>{{ارجاع|author=مائو تسه‌تونگ|year=1946|title=On Khrushchov’s Phoney Communism and Its Historical Lessons for the World|title-url=https://www.marxists.org/reference/archive/mao/works/1964/phnycom.htm}}</ref>


Communism has no classes, and therefore no class dynamics. It has no exploitation, and therefore no methods of exploitation. While communism is never meant to be the "end of history", it is certainly the final mode of production as all contradictions of modes of productions have been wiped out.<ref name=":0" />
مارکس و انگلس در [[بیانیه‌ی حزب کمونیست]]، تکامل جامعه را به عنوان تغییرات مادی در طول دوره‌های تاریخی مختلف توصیف می‌کنند. روابط میان مرتبه‌های مخالف یک دیگر از جمله رعایا و خانان، بردگان و تجار، عامه‌ی ملت و اشرافیت نیروهایی هستند که تضاد طبقاتی را تشکیل می‌دهند. عصر کنونی تاریخ، پس از براندازی [[فئودالیسم]] توسط نظام سرمایه‌داری، طبقات جدیدی در جامعه ایجاد کرده و به همراه آن شیوه‌های جدیدی از ظلم پدید آورده است، این بار بین [[سرمایه دار|سرمایه داران]] و [[کارپیشه|کارپیشگان]].


== Material conditions ==
در کمونیسم طبقات جامعه‌ای وجود ندارند و بنابرین هیچ تعاملات طبقاتی نیز ندارد. هیچ بهره‌کشی و شیوه‌های مختلف آن وجود ندارد. با اینکه کمونیسم هیچ‌وقت به معنی “پایان تاریخ” نیست، لیکن آن قطعاً آخرین نحوه‌ی تولید می‌باشد زیرا که در این حالت، تمام تناقضات شیوه‌های تولید حل شده است.<ref>{{ارجاع|author=فردریش انگلس|year=1877|title=آنتی دورينگ|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1877/anti-duhring5.pdf|chapter=فصل سوم، سوسیالیسم}}</ref>
A communist economy relies on widespread electrification and [[automation]] and the mechanization all labour.<ref name=":02">{{Citation|author=Economics Institute of the Academy of Sciences of the U.S.S.R|year=1954|title=Political Economy|chapter=The Gradual Transition from Socialism to Communism|chapter-url=https://www.marxists.org/subject/economy/authors/pe/pe-ch40.htm|section=|page=|pdf=https://revolutionarydemocracy.org/archive/PoliticalEconomy.pdf|city=London|publisher=Lawrence & Wishart|mia=https://www.marxists.org/subject/economy/authors/pe/index.htm}}</ref>


==Implementation==
== شرایط مادی ==
The implementation of communism became an extremely debated issue after the success of various communist movements. Almost all communist political theory concerns [[Dialectical materialism|dialectical]] and [[historical materialism]], socialist transformation and socialist development.
اقتصادی کمونیستی متکی بر برق‌رسانی و [[اتوماسیون|خودکارسازی]] و ماشینی کردن گسترده‌ی تمام نیروی کار می‌باشد.<ref>{{ارجاع|author=Economics Institute of the Academy of Sciences of the U.S.S.R|year=1954|title=The Gradual Transition from Socialism to Communism|title-url=https://www.marxists.org/subject/economy/authors/pe/pe-ch40.htm}}</ref>


Engels provided some theory about the transition from socialism to communism (now known as the withering away of the state) in ''[[Anti-Dühring (1878)|Anti-Dühring]]'':
== پیاده‌سازی ==
{{quote|The proletariat seizes political power and turns the means of production in the first instance into state property. But, in doing this, it abolishes itself as proletariat, abolishes all class distinctions and class antagonisms, abolishes also the state as state. [...] As soon as there is no longer any social class to be held in subjection; as soon as class rule, and the individual struggle for existence based upon our present anarchy in production, with the collisions and excesses arising from these, are removed, nothing more remains to be repressed, and a special repressive force, a state, is no longer necessary. [...] The state is not "abolished". It dies out.<ref name=":0">Friedrich Engels (1877) [https://www.marxists.org/archive/marx/works/1877/anti-duhring/ch24.htm Anti-Dühring, Part III, Chapter II]</ref>|[[Friedrich Engels]]|[[Anti-Dühring (1878)]]}}
پیاده‌سازی کمونیسم، پس از موفقیت جریان‌های مختلف کمونیستی، مورد بحث و جدل بسیاری شد. تقریباً همه‌ی مسائل نظریه‌ی کمونیستی راجع به [[مادی‌گرایی دیالکتیکی]] و [[مادی‌گرایی تاریخی|تاریخی]] یا تحول سوسیالیستی و توسعه‌ی سوسیالیستی می‌باشد .
[[Joseph Stalin|Stalin]] discusses the topic in his work, ''[[Economic problems of socialism in the USSR]]'':
{{quote|It is necessary, first of all, to shorten the working day at least to six, and subsequently to five hours. This is needed in order that the members of society might have the necessary free time to receive an all-round education. It is necessary, further, to introduce universal compulsory polytechnical education, which is required in order that the members of society might be able freely to choose their occupations and not be tied to some one occupation all their lives. It is likewise necessary that housing conditions should be radically improved, and that real wages of workers and employees should be at least doubled, if not more, both by means of direct increases of wages and salaries, and, more especially, by further systematic reductions of prices for consumer goods. These are the basic conditions required to pave the way for the transition to communism.<ref>Joseph Stalin (1951) [https://www.marxists.org/reference/archive/stalin/works/1951/economic-problems/ch13.htm Economic Problems of the USSR, Chapter XIII]</ref>|[[Joseph Stalin]]|[[Economic problems of socialism in the USSR]]
}}


==Communism as an ideology==
انگس در [[آنتی دورینگ]] راجع به تحول دولت از سوسیالیسم به کمونیسم (تجزیه‌ی دولت) اینگونه می‌نویسد:
Communism is sometimes described as a political theory: Marxists have Marxism, Darwinists have Darwinism, and Communists have Communism. This term is usually used by [[Liberalism|liberals]], although some communists have used the term communism this way. To have a better understanding of it, Engels stated that:
{{نقل قول|پرولتاریا قدرت دولتی را دردست میگیرد و وسائل تولید را درابتدا به مالکیت دولتی تبدیل میکند. اما بدین وسیله پرولتاریا خود را بعنوان پرولتاریا ازمیان برمیدارد و از این طریق کلیه تفاوت ها و تناقضات طبقاتی و مالا دولت بمثابه دولت را ازمیان برمیدارد. […] به محضی که با از میان رفتن سلطه طبقاتی و تنازع بقاء فردی متکی بر هرج و مرج تولید تصادمات و تجاوزات منتج از آن نیز از بین برود. آنوقت دیگر چیزی برای تعدی کهقدرتمتعدی یعنی دولت را ضروری می‌ساخت، یافت نمی‌شود. […] دولت برچیده نمی‌شود بلکه زوال می‌یابد. <ref name=":0">فردریش انگلس (1877) [https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1877/anti-duhring5.pdf]</ref>|[[فردریش انگلس]]|[[آنتی دورینگ]]|فصل ۳، سوسیالیسم}}


{{نقل قول|Communism is the doctrine of the conditions of the liberation of the proletariat.|[[Friedrich Engels]]|[[The principles of communism]]|1847}}


==Communism as a movement==
[[جوزف استالین|استالین]] در [[مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی]]، می‌نویسد:
According to Marx, communism can be defined as the "the real movement which abolishes the present state of things." The communist movement differs from other workers' movements due to its [[Proletarian internationalism|internationalism]] and because it represents the entire working class.<ref>{{Citation|author=[[Karl Marx]], [[Friedrich Engels]]|year=1848|title=Communist Manifesto|mia=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1847/11/prin-com.htm|chapter=Proletarians and Communists|chapter-url=https://www.marxists.org/archive/marx/works/1848/communist-manifesto/ch02.htm}}</ref>
{{نقل قول|لازم است قبل از همه ساعات کار روزانه را حداقل تا ٦ و بعد تا ٥ ساعت تقليل داد. ضرورت این کار از این روست که افراد اجتماع به قدر کافی وقت آزاد که برای تحصيل و کسب معلومات همه جانبه لازم است، داشته باشند. سپس برای این کار ضرورت دارد تحصيلات پُـلی تکنيک ( تحصيلات همه جانبهى دارالفنونی ) داشته باشند، آزادانه حرفهى خود را انتخاب نمایند و برای همهى عمر به یک حرفهى معينی ميخ کوب نباشند، باز برای این کار لازم است شرایط سکنی را به طرز اساسی اصلاح کرد و دستمزد واقعی کارگران و کارمندان را، چه از راه ارتقاء مستقيم دستمزد پولی وچه بخصوص، از راه تقليل سيستماتيک بيشتر قيمتهاى اشياء عامالمصرف، حداقل دو برابر کرد، بلکه بيشتر.


Communism has also been defined as a movement for the re-humanization and liberation of the exploited and [[Oppression|oppressed]] masses that restores equal rights to all [[Gender|genders]] and [[Nation|nationalities]].<ref name=":12">{{Citation|author=Stephen Gowans|year=2018|title=Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom|chapter=The US Occupation|page=77|pdf=https://ipfs.io/ipfs/bafykbzaced4iiga4ngtxusr2civjxewbili5jne2sbpefbx2s3im2kphattzc?filename=Stephen%20Gowans%20-%20Patriots%2C%20Traitors%20and%20Empires_%20The%20Story%20of%20Korea%E2%80%99s%20Struggle%20for%20Freedom-Baraka%20Books%20%282018%29.pdf|city=Montreal|publisher=Baraka Books|isbn=9781771861427|lg=https://libgen.rs/book/index.php?md5=8435F6FF91279531705764823FDC2A7F}}</ref>
چنين است شرایط اساسی تدارک انتقال به کمونيسم .<ref>جوزف استالین (1951) [http://www.toufan.org/mashaele%20agtesatide%20socialism%20dar%20etehate%20gamahyr%20shoravi.pdf]</ref>|[[جوزف استالین]]|[[مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی]]}}<blockquote></blockquote>


== See also ==
== کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی ==
کمونیسم برخی اوقات به عنوان ایدئولوژیی سیاسی توصیف می‌شود. مارکسیست‌ها مارکسیسم را دارند، داروینیست‌ها داروینیسم را و کمونیست‌ها کمونیسم را دارند. این اصطلاح معمولاً توسط [[لیبرالیسم|لیبرال‌ها]] استفاده می‌شود ولی بعضی از کمونیست‌ها هم از این اصطلاح این‌گونه استفاده کرده‌اند. برای فهمی بهتر از آن ما به انگلس مراجعه می‌کنیم:
{{نقل قول|کمونيسم عبارتست از علم شرايط رهائی پرولتاريائی.|[[فردریش انگلس]]|[[اصول کمونیسم]]}}<blockquote></blockquote>
 
== کمونیسم به عنوان یک جنبش ==
به گفته‌ی مارکس، کمونیسم را می‌توان به عنوان “جنبش واقعی که می‌کوشد تا وضعیت کنونی امور را برچیند“ توصیف کرد. تفاوت جنبش کمونیستی با بقیه‌ی نهضت‌های کارگری این است که کمونیسم، تأکید بر [[انترناسیونالیسم]] داشته و نماینده‌ی تمامیت طبقه‌ی کارگران می‌باشد.<ref>{{ارجاع|author=کارل مارکس و فردریش انگلس|year=۱۸۴۸|title=بیانیه‌ی حزب کمونیست|title-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest-titr.htm|chapter=پرولتاريا و کمونيست ها|chapter-url=https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1848/manifest/manifest6.pdf}}</ref>
 
کمونسیم همچنین جنبشی برای جان بخشی دوباره به زحمتکشان و رهایی [[مظلومین]] تلقی می‌شود که کوشش می‌کند تا برابری را بین تمام [[جنسیت‌|جنسیت‌ها]] و [[کشور|ملیت‌ها]] را برقرار کند.<ref>{{ارجاع|author=Stephen Gowans|year=2018|title=Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom: 'The US Occupation'|title-url=https://libgen.rs/book/index.php?md5=8435F6FF91279531705764823FDC2A7F}}</ref>
 
== همچنین بنگرید به ==
[[نقل قول‌ها:کمونیسم]]
[[نقل قول‌ها:کمونیسم]]


==References==
==ارجاعات==


[[Category:Modes of production]]
[[Category:Modes of production]]
خط ۸۹: خط ۹۱:
<references />
<references />


=== Notes ===
=== نکات ===
<references group="lower-alpha" />
<references group="lower-alpha" />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۹

این مقاله مشکلات ترجمه دارد. می توانید با ویرایش آن کمک کنید
این مقاله یک خرده مقاله است. می توانید با ویرایش آن کمک کنید

کمونیسم تئوری[لاتین ۱] از نحوه ی تولید است که با مالکیت مشترک بر ابزار تولید به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است.

فراوانی مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه توانایی‌اش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب نقد برنامه گوتا(1875)[۱] نوشته از کارل مارکس رواج یافت.

در اولین جلد سرمایه، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"[۲]

داس و چکش نماد جهانی کمونیسم است و نشان دهنده ی همبستگی بین طبقه ی کارپیشگان و دهقانان می باشد.

ریشه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای سوسیالیست ایده‌عال‌گرا استفاده می شد که جامعه ای آرمان گرا و برابری طلب را توصیف کند.

استفاده ی امروزه از این اصطلاح به مارکس باز میگردد هنگامی که او مفهوم سوسیالیسم علمی را به همراه فردریش انگلس پایه گذاری کرد. تئوری سوسیالیسم علمی، کمونیسم را جامعه ای آرمان گرا و کامل توصیف نمی کند بلکه آن را مرحله ی توسعه ای توصیف می کند که پس از فرایندی طولانی از مبارزه طبقاتی به دست می آید. لیکن مارکس "سوسیالیم" و "کمونیسم" را به یک معنا و به جای هم دیگر استفاده میکرد و تفاوتی بین این دو اصطلاح نمیگذاشت.

لنین اولین فردی بود که تفاوت مشخصی بین دو اصطلاح سوسیالیسم و کمونیسم تعریف کرد. مفهوم کمونیسم یا سوسیالیسم مارکس بنابراین فقط کمونیسم نامیده میشود و "فاز انتقالی" مارکس، سوسیالیسم نامیده میشود.


مشخصات کمونیسم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کارل مارکس
فردریک انگلز

کارل مارکس و فردریش انگلز[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مارکس و انگلز در مشهورترین اثر خود، اصول اساسی کمونیسم را بنیان‌گذاری کردند که پایه‌های اصول تمامی انقلابیون آینده را تشکیل می‌دهد. آن‌ها ابتدا توضیح می‌دهند و تصدیق می‌کنند که ایدئولوژی کمونیسم از زمان به رو آمدن سرمایه داران و کارپیشگان وجود داشته است. آن‌ها این اثر را اینگونه آغاز می‌کنند:

شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم[۳]

پیش از هرچیز، مفهومی که ما به عنوان کمونیسم می‌شناسیم در مبارزه‌ی طبقاتی ریشه دارد.[۴] مارکس و انگلز با استفاده از مادی‌گرایی تاریخی و دیالکتیکی اینگونه توضیح می‌دهند که مبارزه‌ی طبقاتی همیشه بین اقشاری که ما امروزه آنان را به نام طبقه‌ی حاکم و طبقه‌ی زیردست می‌شناسیم وجود داشته است. در بیانیه‌ی حزب کمونیست برای این پدیده امثال زیر را ذکر کرده‌اند:

  • آزاده و بنده
  • خاص و عام
  • استادکار و شاگرد
  • ظالم و مظلوم


با این حال که همه‌ی کمونیست‌ها طبقه‌ی سرمایه داران را در ستیز با کارپیشگان در نظر می‌گیرند و به همین خاطر آنان را به عنوان رقبا و مخالفین خود در نظر دارند، مارکس و انگلز واضح می‌کنند که سرمایه داران خود از ریشه‌های انقلابی سرچشمه گرفته و با سرنگون کردن طبقه‌ی فئودال به قدرت رسیده‌اند.[۵] انقلابی که سپس باعث ایجاد تناقضات فعلی بین خود و قشر کارگر یا کارپیشگان شد.

کمونیست‌ها مدعی نیستند که اولین و تنها حزبی هستند که برای حقوق طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه می‌کنند. مشخصه ای که مارکس و انگلز از کمونیست‌ها بیان می‌کنند این است که کمونیست‌ها فارغ از ملیت مبارزه‌ی طبقاتی همه‌ی کارپیشگان دنیا را به رسمیت می‌شناسند.[۶] مارکس و انگلز سپس به ایجاد حزب انقلابی که برای طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه و از منافع ایشان محافظت کند تأکید می‌کنند. مارکس و انگلز همواره مصمم بودند که کمونیست‌ها بخاطر اهداف نهایی مترقی خود بهترین احزب برای کارپیشگان اند. این اهداف عبارت‌اند از:

  1. تبدیل قشر کارپیشگان به قشری انقلابی
  2. سرنگونی قدرت و سلطه‌ی سرمایه داران
  3. راهنمایی قشر کارپیشگان برای تسخیر قدرت سیاسی


تصور غلطی که توسط راستگرایان و حتی بخش‌هایی از چپگرایان راجع به کمونیست‌ها رواج داده می‌شود درباره‌ی قصد کمونیست‌ها برای لغو حق مالکیت خصوصی می‌باشد. مارکس و انگلز به طور کاملاً صریح در مانیفست حزب کمونیست توضیح داده‌اند که با اینکه کمونیست‌ها علناً برای لغو حقوق دارایی خصوصی مبارزه میکنند، این مفهموم شامل دارایی‌های شخصی نمی‌باشد و تنها ابزار تولید را شامل می‌شود که مطلقاً به قشر سرمایه‌دار جامعه تعلق دارد.[۷]

جایگاه در مادی‌گرایی تاریخی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر اساس تئوری مادی‌گرایی تاریخی مارکس، کمونیسم نحوه‌ی تولید نهایی در جامعه می‌باشد. شیوه‌های مختلف تولید را می‌توان بر اساس روابط تولید آن‌ها تعریف کرد. روابطی که شامل تعاملات طبقاتی، شیوه‌ی بهره‌کشی، سیستم‌های مبادله، سطح توسعه‌ی ابزار تولید و غیره می‌شود. نظام سرمایه‌داری را می‌توان با استفاده از روابط سرمایه‌داران و کارپیشگان تعریف کرد. این نظام را دیکتاتوری بورژوا نیز می‌نامند. سوسیالیسم را هم همان روابط تشکیل می‌دهند ولی در سوسیالیسم، دیکتاتوری کارپیشگان است که این روابط را شکل تنظیم می‌کند. در سوسیالیسم، بهره‌کشی و تعاملات طبقاتی هنوز موجود هست ولیکن طبقه‌ی حکمفرما کارپیشگان هستند.[۸]

مارکس و انگلس در بیانیه‌ی حزب کمونیست، تکامل جامعه را به عنوان تغییرات مادی در طول دوره‌های تاریخی مختلف توصیف می‌کنند. روابط میان مرتبه‌های مخالف یک دیگر از جمله رعایا و خانان، بردگان و تجار، عامه‌ی ملت و اشرافیت نیروهایی هستند که تضاد طبقاتی را تشکیل می‌دهند. عصر کنونی تاریخ، پس از براندازی فئودالیسم توسط نظام سرمایه‌داری، طبقات جدیدی در جامعه ایجاد کرده و به همراه آن شیوه‌های جدیدی از ظلم پدید آورده است، این بار بین سرمایه داران و کارپیشگان.

در کمونیسم طبقات جامعه‌ای وجود ندارند و بنابرین هیچ تعاملات طبقاتی نیز ندارد. هیچ بهره‌کشی و شیوه‌های مختلف آن وجود ندارد. با اینکه کمونیسم هیچ‌وقت به معنی “پایان تاریخ” نیست، لیکن آن قطعاً آخرین نحوه‌ی تولید می‌باشد زیرا که در این حالت، تمام تناقضات شیوه‌های تولید حل شده است.[۹]

شرایط مادی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اقتصادی کمونیستی متکی بر برق‌رسانی و خودکارسازی و ماشینی کردن گسترده‌ی تمام نیروی کار می‌باشد.[۱۰]

پیاده‌سازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیاده‌سازی کمونیسم، پس از موفقیت جریان‌های مختلف کمونیستی، مورد بحث و جدل بسیاری شد. تقریباً همه‌ی مسائل نظریه‌ی کمونیستی راجع به مادی‌گرایی دیالکتیکی و تاریخی یا تحول سوسیالیستی و توسعه‌ی سوسیالیستی می‌باشد .

انگس در آنتی دورینگ راجع به تحول دولت از سوسیالیسم به کمونیسم (تجزیه‌ی دولت) اینگونه می‌نویسد:

پرولتاریا قدرت دولتی را دردست میگیرد و وسائل تولید را درابتدا به مالکیت دولتی تبدیل میکند. اما بدین وسیله پرولتاریا خود را بعنوان پرولتاریا ازمیان برمیدارد و از این طریق کلیه تفاوت ها و تناقضات طبقاتی و مالا دولت بمثابه دولت را ازمیان برمیدارد. […] به محضی که با از میان رفتن سلطه طبقاتی و تنازع بقاء فردی متکی بر هرج و مرج تولید تصادمات و تجاوزات منتج از آن نیز از بین برود. آنوقت دیگر چیزی برای تعدی کهقدرتمتعدی یعنی دولت را ضروری می‌ساخت، یافت نمی‌شود. […] دولت برچیده نمی‌شود بلکه زوال می‌یابد. [۱۱]

فردریش انگلس, آنتی دورینگ, فصل ۳، سوسیالیسم



استالین در مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی، می‌نویسد:

لازم است قبل از همه ساعات کار روزانه را حداقل تا ٦ و بعد تا ٥ ساعت تقليل داد. ضرورت این کار از این روست که افراد اجتماع به قدر کافی وقت آزاد که برای تحصيل و کسب معلومات همه جانبه لازم است، داشته باشند. سپس برای این کار ضرورت دارد تحصيلات پُـلی تکنيک ( تحصيلات همه جانبهى دارالفنونی ) داشته باشند، آزادانه حرفهى خود را انتخاب نمایند و برای همهى عمر به یک حرفهى معينی ميخ کوب نباشند، باز برای این کار لازم است شرایط سکنی را به طرز اساسی اصلاح کرد و دستمزد واقعی کارگران و کارمندان را، چه از راه ارتقاء مستقيم دستمزد پولی وچه بخصوص، از راه تقليل سيستماتيک بيشتر قيمتهاى اشياء عامالمصرف، حداقل دو برابر کرد، بلکه بيشتر.

چنين است شرایط اساسی تدارک انتقال به کمونيسم .[۱۲]

جوزف استالین, مسائل اقتصادی سوسياليسم در اتحاد شوروی سوسياليستی

کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کمونیسم برخی اوقات به عنوان ایدئولوژیی سیاسی توصیف می‌شود. مارکسیست‌ها مارکسیسم را دارند، داروینیست‌ها داروینیسم را و کمونیست‌ها کمونیسم را دارند. این اصطلاح معمولاً توسط لیبرال‌ها استفاده می‌شود ولی بعضی از کمونیست‌ها هم از این اصطلاح این‌گونه استفاده کرده‌اند. برای فهمی بهتر از آن ما به انگلس مراجعه می‌کنیم:

کمونيسم عبارتست از علم شرايط رهائی پرولتاريائی.

فردریش انگلس, اصول کمونیسم

کمونیسم به عنوان یک جنبش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گفته‌ی مارکس، کمونیسم را می‌توان به عنوان “جنبش واقعی که می‌کوشد تا وضعیت کنونی امور را برچیند“ توصیف کرد. تفاوت جنبش کمونیستی با بقیه‌ی نهضت‌های کارگری این است که کمونیسم، تأکید بر انترناسیونالیسم داشته و نماینده‌ی تمامیت طبقه‌ی کارگران می‌باشد.[۱۳]

کمونسیم همچنین جنبشی برای جان بخشی دوباره به زحمتکشان و رهایی مظلومین تلقی می‌شود که کوشش می‌کند تا برابری را بین تمام جنسیت‌ها و ملیت‌ها را برقرار کند.[۱۴]

همچنین بنگرید به[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نقل قول‌ها:کمونیسم

ارجاعات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf
  2. https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf
  3. “بختکی بر اروپا چنگ انداخته است- بختک کمونيسم”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست.
  4. “تاريخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست.
  5. “بورژوازی، از نظر تاريخی، نقشی فوق العاده انقلابی ايفا کرده است.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'بورژواها و پرولتارها'.
  6. “١. کمونيست ها در مبارزات ملی پرولتارهای کشورهای مختلف، منافع مشترک کل پرولتاريا را، صرفنظر از تمام مليت ها، خاطرنشان کرده، آن را جلوه گر می‌سازند.

    ٢. در مراحل مختلف که مبارزه ی طبقه ی کارگر با بورژوازی، در طول رشد خود، بايد از آن بگذرد، کمونيست‌ها هميشه و در همه جا از منافع نهضت، بطورکلی، جانبداری می کنند.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.
  7. “ما کمونيست ها را ملامت کرده اند که می خواهيم حق کسب مالکيت خصوصی را لغو کنيم، مالکيتی که نتيجه ی کار خود انسان است، مالکيتی که می گويند زير بنای تمام آزادی، فعليت و استقلال شخصی است.

    مالکيتی که حاصل دسترنج خود شخص و حاصل عرق جبين و کديمين باشد! آيا غرض شما مالکيت صنعتگر خرده پا، روستائی خرده پا، و آن شکل مالکيتی است که پيش از مالکيت بورژوائی وجود داشت؟ چنين مالکيتی نيازی به الغاء کردن ندارد؛ چرا که رشد صنعت تا حد زيادی اين مالکيت را به اين زودی از بين برده، يا روزانه هنوز هم از بين می برد.

    و يا اينکه غرض مالکيت خصوصی جديد بورژوائی است؟
    آيا کار مزدگير برای کارگر مالکيتی ايجاد می‌کند؟ نه حتی ذره ای. کار مزدگير سرمايه ايجاد می‌کند؛ يعنی نوعی مالکيت که کار مزدگير را استثمار می‌کند، و نمی تواند افزايش يابد جز بشرط ايجاد ذخيره جديدی از کار مزدگير برای استثمار تازه تر. مالکيت، در شکل کنونی اش، مبتنی بر تخاصم سرمايه و کار مزدگير است.

    بيائيد طرفين اين تخاصم را بررسی کنيم.

    سرمايه دار بودن نه تنها به معنی داشتن موقعيتی است مطلقاً شخصی؛ بلکه عبارتست از موقعيتی اجتماعی در توليد. سرمايه محصولی است جمعی و تنها با عمل متحد بسياری از افراد اجتماع، و حتی در تحليل نهائی، تنها با عمل متحد تمام افراد اجتماع، به حرکت می افتد. به همين دليل، سرمايه، قدرتی خصوصی نيست، بلکه قدرتی اجتماعی است. به همين دليل، موقعيکه سرمايه تبديل به مالکيت مشترک، يعنی مالکيت تمام افراد اجتماع می‌شود، مالکيت خصوصی بوسيله‌ی آن تبديل به مالکيت اجتماعی نمی گردد. تنها صبغه‌ی اجتماعی مالکيت است که تغيير می‌يابد؛ يعنی مالکيت صبغه‌ی طبقاتی خود را از دست می‌دهد.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.
  8. مائو تسه‌تونگ (1946). On Khrushchov’s Phoney Communism and Its Historical Lessons for the World.
  9. فردریش انگلس (1877). آنتی دورينگ: 'فصل سوم، سوسیالیسم'.
  10. Economics Institute of the Academy of Sciences of the U.S.S.R (1954). The Gradual Transition from Socialism to Communism.
  11. فردریش انگلس (1877) [۱]
  12. جوزف استالین (1951) [۲]
  13. کارل مارکس و فردریش انگلس (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.
  14. Stephen Gowans (2018). Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom: 'The US Occupation'.

نکات[ویرایش | ویرایش مبدأ]


خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «لاتین» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="لاتین"/> یافت نشد.