کمونیسم

از ویکی‌پرولتار
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۳ توسط Sudo halt (بحث | مشارکت‌ها) (تغییرات بسیار کوچک املایی)
این مقاله مشکلات ترجمه دارد. می توانید با ویرایش آن کمک کنید
این مقاله یک خرده مقاله است. می توانید با ویرایش آن کمک کنید

کمونیسم تئوری[لاتین ۱] از نحوه ی تولید است که با مالکیت مشترک بر ابزار تولید به همراه نبود طبقات اجتماعی تعریف میشود. این اصطلاح همچنین برای گروه هایی استفاده میشود که هدف نهایی ایشان دستیابی به این نحوه ی تولید است.

فراوانی مادی ناشی از چنین جامعه ای و روابط اجتماعی برقرار در آن را میتوان در این شعار خلاصه کرد: "از هرکس به اندازه توانایی‌اش، به هرکس به اندازه نیازش" شعاری که توسط کتاب نقد برنامه گوتا(1875)[۱] نوشته از کارل مارکس رواج یافت.

در اولین جلد سرمایه، مارکس می نویسید "انجمنی از انسان های آزاد که با ابزارهای تولید مشترک به کار میپردازند و نیروی کار فردی شان را (آگاهانه) در حکم یک نیروی کار اجتماعی صرف میکنند"[۲]

داس و چکش نماد جهانی کمونیسم است و نشان دهنده ی همبستگی بین طبقه ی کارپیشگان و دهقانان می باشد.

ریشه‌شناسی

قبل از مارکس این اصطلاح توسط بسیاری از اعضای سوسیالیست ایده‌عال‌گرا استفاده می شد که جامعه ای آرمان گرا و برابری طلب را توصیف کند.

استفاده ی امروزه از این اصطلاح به مارکس باز میگردد هنگامی که او مفهوم سوسیالیسم علمی را به همراه فردریش انگلس پایه گذاری کرد. تئوری سوسیالیسم علمی، کمونیسم را جامعه ای آرمان گرا و کامل توصیف نمی کند بلکه آن را مرحله ی توسعه ای توصیف می کند که پس از فرایندی طولانی از مبارزه طبقاتی به دست می آید. لیکن مارکس "سوسیالیم" و "کمونیسم" را به یک معنا و به جای هم دیگر استفاده میکرد و تفاوتی بین این دو اصطلاح نمیگذاشت.

لنین اولین فردی بود که تفاوت مشخصی بین دو اصطلاح سوسیالیسم و کمونیسم تعریف کرد. مفهوم کمونیسم یا سوسیالیسم مارکس بنابراین فقط کمونیسم نامیده میشود و "فاز انتقالی" مارکس، سوسیالیسم نامیده میشود.


مشخصات کمونیسم

کارل مارکس
فردریک انگلز

کارل مارکس و فردریش انگلز

مارکس و انگلز در مشهورترین اثر خود، اصول اساسی کمونیسم را بنیان‌گذاری کردند که پایه‌های اصول تمامی انقلابیون آینده را تشکیل می‌دهد. آن‌ها ابتدا توضیح می‌دهند و تصدیق می‌کنند که ایدئولوژی کمونیسم از زمان به رو آمدن سرمایه داران و کارپیشگان وجود داشته است. آن‌ها این اثر را اینگونه آغاز می‌کنند:

شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم[۳]

پیش از هرچیز، مفهومی که ما به عنوان کمونیسم می‌شناسیم در مبارزه‌ی طبقاتی ریشه دارد.[۴] مارکس و انگلز با استفاده از مادی‌گرایی تاریخی و دیالکتیکی اینگونه توضیح می‌دهند که مبارزه‌ی طبقاتی همیشه بین اقشاری که ما امروزه آنان را به نام طبقه‌ی حاکم و طبقه‌ی زیردست می‌شناسیم وجود داشته است. در بیانیه‌ی حزب کمونیست برای این پدیده امثال زیر را ذکر کرده‌اند:

  • آزاده و بنده
  • خاص و عام
  • استادکار و شاگرد
  • ظالم و مظلوم


با این حال که همه‌ی کمونیست‌ها طبقه‌ی سرمایه داران را در ستیز با کارپیشگان در نظر می‌گیرند و به همین خاطر آنان را به عنوان رقبا و مخالفین خود در نظر دارند، مارکس و انگلز واضح می‌کنند که سرمایه داران خود از ریشه‌های انقلابی سرچشمه گرفته و با سرنگون کردن طبقه‌ی فئودال به قدرت رسیده‌اند.[۵] انقلابی که سپس باعث ایجاد تناقضات فعلی بین خود و قشر کارگر یا کارپیشگان شد.

کمونیست‌ها مدعی نیستند که اولین و تنها حزبی هستند که برای حقوق طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه می‌کنند. مشخصه ای که مارکس و انگلز از کمونیست‌ها بیان می‌کنند این است که کمونیست‌ها فارغ از ملیت مبارزه‌ی طبقاتی همه‌ی کارپیشگان دنیا را به رسمیت می‌شناسند.[۶] مارکس و انگلز سپس به ایجاد حزب انقلابی که برای طبقه‌ی کارپیشگان مبارزه و از منافع ایشان محافظت کند تأکید می‌کنند. مارکس و انگلز همواره مصمم بودند که کمونیست‌ها بخاطر اهداف نهایی مترقی خود بهترین احزب برای کارپیشگان اند. این اهداف عبارت‌اند از:

  1. تبدیل قشر کارپیشگان به قشری انقلابی
  2. سرنگونی قدرت و سلطه‌ی سرمایه داران
  3. راهنمایی قشر کارپیشگان برای تسخیر قدرت سیاسی


تصور غلطی که توسط راستگرایان و حتی بخش‌هایی از چپگرایان راجع به کمونیست‌ها رواج داده می‌شود درباره‌ی قصد کمونیست‌ها برای لغو حق مالکیت خصوصی می‌باشد. مارکس و انگلز به طور کاملاً صریح در مانیفست حزب کمونیست توضیح داده‌اند که با اینکه کمونیست‌ها علناً برای لغو حقوق دارایی خصوصی مبارزه میکنند، این مفهموم شامل دارایی‌های شخصی نمی‌باشد و تنها ابزار تولید را شامل می‌شود که مطلقاً به قشر سرمایه‌دار جامعه تعلق دارد.[۷]

همچنین بنگرید به

نقل قول‌ها:کمونیسم

ارجاعات

  1. https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf
  2. https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1867/sarmayeh1.pdf
  3. “بختکی بر اروپا چنگ انداخته است- بختک کمونيسم”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست.
  4. “تاريخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست.
  5. “بورژوازی، از نظر تاريخی، نقشی فوق العاده انقلابی ايفا کرده است.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'بورژواها و پرولتارها'.
  6. “١. کمونيست ها در مبارزات ملی پرولتارهای کشورهای مختلف، منافع مشترک کل پرولتاريا را، صرفنظر از تمام مليت ها، خاطرنشان کرده، آن را جلوه گر می‌سازند.

    ٢. در مراحل مختلف که مبارزه ی طبقه ی کارگر با بورژوازی، در طول رشد خود، بايد از آن بگذرد، کمونيست‌ها هميشه و در همه جا از منافع نهضت، بطورکلی، جانبداری می کنند.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.
  7. “ما کمونيست ها را ملامت کرده اند که می خواهيم حق کسب مالکيت خصوصی را لغو کنيم، مالکيتی که نتيجه ی کار خود انسان است، مالکيتی که می گويند زير بنای تمام آزادی، فعليت و استقلال شخصی است.

    مالکيتی که حاصل دسترنج خود شخص و حاصل عرق جبين و کديمين باشد! آيا غرض شما مالکيت صنعتگر خرده پا، روستائی خرده پا، و آن شکل مالکيتی است که پيش از مالکيت بورژوائی وجود داشت؟ چنين مالکيتی نيازی به الغاء کردن ندارد؛ چرا که رشد صنعت تا حد زيادی اين مالکيت را به اين زودی از بين برده، يا روزانه هنوز هم از بين می برد.

    و يا اينکه غرض مالکيت خصوصی جديد بورژوائی است؟
    آيا کار مزدگير برای کارگر مالکيتی ايجاد می‌کند؟ نه حتی ذره ای. کار مزدگير سرمايه ايجاد می‌کند؛ يعنی نوعی مالکيت که کار مزدگير را استثمار می‌کند، و نمی تواند افزايش يابد جز بشرط ايجاد ذخيره جديدی از کار مزدگير برای استثمار تازه تر. مالکيت، در شکل کنونی اش، مبتنی بر تخاصم سرمايه و کار مزدگير است.

    بيائيد طرفين اين تخاصم را بررسی کنيم.

    سرمايه دار بودن نه تنها به معنی داشتن موقعيتی است مطلقاً شخصی؛ بلکه عبارتست از موقعيتی اجتماعی در توليد. سرمايه محصولی است جمعی و تنها با عمل متحد بسياری از افراد اجتماع، و حتی در تحليل نهائی، تنها با عمل متحد تمام افراد اجتماع، به حرکت می افتد. به همين دليل، سرمايه، قدرتی خصوصی نيست، بلکه قدرتی اجتماعی است. به همين دليل، موقعيکه سرمايه تبديل به مالکيت مشترک، يعنی مالکيت تمام افراد اجتماع می‌شود، مالکيت خصوصی بوسيله‌ی آن تبديل به مالکيت اجتماعی نمی گردد. تنها صبغه‌ی اجتماعی مالکيت است که تغيير می‌يابد؛ يعنی مالکيت صبغه‌ی طبقاتی خود را از دست می‌دهد.”

    کارل مارکس و فردریک انگلز (۱۸۴۸). بیانیه‌ی حزب کمونیست: 'پرولتاريا و کمونيست ها'.

نکات


خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «لاتین» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="لاتین"/> یافت نشد.