تغییر منو
تغییر منوی شخصی
به سامانه وارد نشدید
Your IP address will be publicly visible if you make any edits.

توان تولید

از ویکی‌پرولتار

توان تولید به منابع و ابزارهایی گفته می‌شود که کارگران برای تولید کالاها از آنها بهره می‌برند. جامعه از راه رابطه‌های تولید و توان تولید است که برای خود تولید و خود را بازتولید می‌کند. به بیانی دیگر، به مجموعهٔ نهادهای تولید (همچون منابع خام و طبیعی) و ابزارهای تولید (همچون دستگاه‌ها، تجهیزات، ابزارهای کار و زیرساخت‌ها) توان تولید گفته می‌شود.[۱]

در روش تولید نظام سرمایه‌داری توان تولید در دست بورژوازی بوده و برای به کار بستن این توان به کارپیشگان نیاز دارد. ازجایی‌که توان تولید دارایی بورژوازی است، نتیجهٔ هرگونه تولید نیز در تصرف آن است.

توان تولید به همراه رابطه‌های تولید، بنیاد اقتصاد را تشکیل می‌دهد که شامل بخش‌های نیاز برای تولید و بازتولید در نظام ارباب‌رعیتی، سرمایه‌داری، سوسیالیسم و... است.

نمونه‌های عینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

توان تولید عبارت است از:

  • منابع طبیعی (زمین، جنگل، آب، کانی‌ها یا ماده‌های معدنی)
  • مواد خام (که نتیجه‌ای از فرایندهای پیشین تولید هستند)[۲]
  • ابزارها و دستگاه‌ها
  • مجموعه‌های نیاز برای کنش‌های تولیدی: کارخانه‌ها، مجموعه‌های معدن‌کاری و...
  • توان ترابری و ارتباطات[۳]
  • توان مبادله میان اعضای جامعه: مجموعه‌های نیاز برای پخش و توزیع (فروشگاه‌ها، انبارها) و سازمان‌های اعتباری (بانک‌ها)

تولید مادی را می‌توان به چهار گروه بخش کرد: صنعت‌های استخراجی (معدن‌کاری)، صنعت‌های تولیدی، صنعت‌های کشاورزی و ترابری.

منبع‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. «اگر تمام فرایند را از دیدگاه نتیجهٔ آن، یعنی فرآورده بررسی کنیم، آشکار است که هم ابزارها و هم نهادهای کار توان تولید به شمار می‌روند و خود کار نیز کاری فرآور و تولیدکننده است.» کارل مارکس، سرمایه، جلد ۱، فصل ۷.
  2. «خاک (که از نگاه اقتصاد آب را نیز شامل می‌شود) در حالت دست‌نخوردهٔ خود که نیازها و توان بقای انسان را در دست او می‌نهد، وجود خود را به انسان وابسته نیست و دلیل یا نهاد اصلیِ کار انسانی است. هرچیز که کار به‌سختی آن را از ارتباط آنی با پیرامون و محیط آن جدا کند، نهاد کار بوده که طبیعت آن را خودجوش و ناگهانی فراهم کرده‌است. همچون ماهی‌ای که از عنصرش، که آب باشد، می‌گیریم، چوبی که با بریدن درختان بکر به دست می‌آوریم و کان‌سنگی که از رگه‌هایش استخراج می‌کنیم. ولی چنانچه نهاد کار از راه کاری که پیش‌تر روی آن انجام گرفته باشد به دست آید، به آن مادهٔ خام گفته می‌شود؛ همچون کان‌سنگ استخراج‌شده‌ای که آمادهٔ شسته شدن است. هرگونه مادهٔ خام نهاد کار است ولی هرگونه نهاد کار مادهٔ خام نیست: تنها زمانی اینچنین خواهد بود که نهاد کار به‌گونه‌ای تحت تأثیر توان کار قرار گرفته باشد.» کارل مارکس، سرمایه، جلد ۱، فصل ۷.
  3. ژوزف استالین (۱۹۳۸)، «ماده‌باوری تاریخی و دیالکتیکی»